davod12

 
Rejestracja: 2011-05-11
زندگی عشقی پر مخاطره است، گاه باید قمارش کرد........
Punkty117więcej
Następny poziom: 
Ilość potrzebnych punktów: 83
Ostatnia gra

بسلامتی خاله جان و عمو مهران گل

این بلاگ را تقدیم همه پدر و مادران خوب سایت و

در راس آنها خاله جان و عمو مهران عزیز میکنم


پس بسلامتی همه پدرها و مادران

http://night-gallery.ir/images/gallery/Exis-mother-33634.jpg آدما تا وقتي کوچيکن دوست دارن براي مادرشون هديه بخرن اما پول ندارن. 
وقتي بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن. 
وقتي هم که پير ميشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!... 
به سلامتي همه مادراي دنيا... 
((تولد مامانت کیه میدونی؟ یا فقط تولد دوس دختر یا دوس پسرتو حفظی؟!؟!؟!؟))


پدرم ، تنها کسي است که باعث ميشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم ميتوانند مرد باشند ! 



شرمنده مي کند فرزند را ، دعاي خير مادر ، در کنج خانه ي سالمندان ... 



خورشيد 
هر روز 
ديرتر از پدرم بيدار مي شود 
اما 
زودتر از او به خانه بر مي گردد ! 



به سلامتيه مادرايي که با حوصله راه رفتن رو ياده بچه هاشون دادن 
ولي تو پيري بچه هاشون خجالت ميکشن ويلچرشونو هل بدن !!! 



سرم را نه ظلم مي تواند خم کند ، 
نه مرگ ، 
نه ترس ، 
سرم فقط براي بوسيدن دست هاي تو خم مي شود مادرم ؛ 



سلامتيه اون پسري که... 
.. 
10سالش بود باباش زد تو گوشش هيچي نگفت... 
.. 
20سالش شد باباش زد تو گوشش هيچي نگفت.... 
... ... ... ... .. 
30سالش شد باباش زد تو گوشش زد زير گريه...!!! 
.. 
باباش گفت چرا گريه ميکني..؟ 
.. 
گفت: آخه اونوقتا دستت نميلرزيد...! 



هميشه مادر را به مداد تشبيه ميکردم 
که با هر بار تراشيده شدن، کوچک و کوچک تر ميشود… 
ولي پدر ... 
... ... ... ... 
يک خودکار شکيل و زيباست که در ظاهر ابهتش را هميشه حفظ ميکند 
خم به ابرو نمياورد و خيلي سخت تر از اين حرفهاست 
فقط هيچ کس نميبيند و نميداند که چقدر ديگر ميتواند بنويسد … 
بياييد قدردان باشيم ... 
به سلامتي پدر و مادرها 



(( قند )) خون مادر بالاست . 
دلش اما هميشه (( شور )) مي زند براي ما ؛ 
اشک‌هاي مادر , مرواريد شده است در صدف چشمانش ؛ 
دکترها اسمش را گذاشته‌اند آب مرواريد! 
حرف‌ها دارد چشمان مادر ؛ گويي زيرنويس فارسي دارد! 
دستانش را نوازش مي کنم ؛ داستاني دارد دستانش . 



دست پر مهر مادر 
تنها دستي ست، 
که اگر کوتاه از دنيا هم باشد، 
از تمام دستها بلند تر است... 



پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!! 
پدر دستشو ميندازه دوره گردنه پسرش ميگه پسرم من شيرم يا تو؟ 
پسر ميگه : من..!! 
... ... ... 
پدر ميگه : پسرم من شيرم يا تو؟؟!! 
پسر ميگه : بازم من شيرم... 
پدر عصبي مشه دستشو از رو شونه پسرش بر ميداره ميگه : من شيرم يا تو!!؟؟ 
پسر ميگه : بابا تو شيري...!! 
پدر ميگه : چرا بار اول و دوم گفتي من حالا ميگي تو ؟؟ 
پسر گفت : آخه دفعه های قبلي دستت رو شونم بود فکر کردم يه کوه پشتمه اما حالا... 
به سلامتي هرچي پدره 



مادر 
تنها کسيست که ميتوان "دوستت دارم"‌هايش رااا باور کرد 
حتي اگر نگويد... 



سلامتي اون پدري که شادي شو با زن و بچش تقسيم ميکنه 
اما غصه شو با سيگار و دود سيگارش! 



مادر يعني به تعداد همه روزهاي گذشته تو، صبوري! مادر يعني به تعداد همه روزهاي آينده تو ،دلواپسي! مادر يعني به تعداد آرامش همه خوابهاي کودکانه تو، بيداري ! مادر يعني بهانه بوسيدن خستگي دستهايي که عمري به پاي باليدن تو چروک شد! مادر يعني بهانه در آغوش کشيدن زني که نوازشگر همه سالهاي دلتنگي تو بود! 
مادر يعني باز هم بهانه مادر گرفتن... 



پدرم هر وقت ميگفت "درست ميشود"... 
تمام نگراني هايم به يک باره رنگ ميباخت...! 



مردان پيامبر شدند؛ 
و زنان مادر؛ 
قداست پيامبران را توانسته‌اند به زير سوال ببرند؛ 
ولي قداست مادران را هرگز..! 



آدم پير مي شود وقتي مادرش را صــــــــــــــــــــــــ ـــــدا ميزند اما جوابي نميشنود......... 
ممماااااااااااادددددددررر رررر.............. 



تو 10 سالگي : " مامان ، بابا عاشقتونم" 
تو 15 سالگي : " ولم کنين " 
تو 20 سالگي : " مامان و بابا هميشه ميرن رو اعصابم" 
... ... ... 
تو 25 سالگي : " بايد از اين خونه بزنم بيرون" 
تو 30 سالگي : " حق با شما بود" 
تو 35 سالگي : "ميخوام برم خونه پدر و مادرم " 
تو 40 سالگي : " نميخوام پدر و مادرم رو از دست بدم!!!!" 
تو هفتاد سالگي : " من حاضرم همه زندگيم رو بدم تا پدر و مادرم الان اينجا باشن ...! 
بيايد ازهمين حالا قدر پدرو مادرامونو بدونيم... 
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ... 

 

  تقدیم به همه گلهای(مادران) خوشبوی سایت

b1bd81a76c18404dad9c