AM!!!N

Rejestracja: 2010-12-10
I came up from bottom, you don’t even know it~~~~~
Punkty819 001więcej
Ostatnia gra

دیکشنری فارسی به فارسی! - طنز


دبستان: روزهای خوش نوجوانی، مشق شب، فحش بابا، فلک معلم، شلنگ ناظم، خوشی در مراسم ختم.

 




کشمش: انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است.

 



هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند.

 




گیاهخواری: طریقه ای از زندگی که قدیما، شکارچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند.

 




بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است.

 




دانشگاه: یک دوره چهارساله که ... چیز بیشتری یادم نمی آید.

 




مغز: ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند.

 




خلاق: آدمی که حداقل بیست دلیل برای انتخاب روش ابلهانه خود دارد.

 




منوآل (هلپ): قسمتی از رایانه که به شما در یافتن سوال های بیشتر کمک می کند.

 




بکاپ: کاری که همیشه وقتی یادتان می افتد انجام دهید که اطلاعاتتان به فنا رفته است.

 




جلسه دفاع پایان نامه: هنر انتقال اطلاعات دانشجو از طریق پاورپوینت و توجه اساتید داور و راهنما، بدون عبور از ذهن هر دو.

 




شخصیت: آن چیزی است که اگر شما آن را از دست بدهید، همه اطراف شما را خالی خواهند کرد. (می تواند پول، قیافه و یا شهرت باشد.)

 




رزومه: جمع آوری هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستیابی به یک شغل پردرآمدتر

 




کار: وقفه ای مشمئز کننده بین خواب و خواب

 




عشق: یکی از خفن ترین بیماری های بشر که تنها راه از بین رفتنش، ازدواج است.

 




راز: عبارتی که روزی قرار است به کسی بگویید و پشیمان شوید.

 




جالبه: کلمه ای که در چت های محترمانه، به منظور پایان مکالمه طرف مقابل استفاده می شود.

 




قابل اجتناب: دقیقا به کاری می گویند که یک گاوباز انجام می دهد.

 




ازدواج: وقتی که دو نفر تبدیل به یک نفر می شوند، اما مشکل اینجاست که دقیقا کدام یک؟

 




شاهد: فردی که ابتدا قسم می خورد که حقیقت را، تمام حقیقت را، و نه چیزی
جز حقیقت را بگوید و سپس شروع به تعریف داستانی می کند که وکیل از او
خواسته است.

 




خانه داری: مجموعه کارهایی که درون خانه صورت می گیرد، شامل خوابیدن تا لنگ ظهر و تماشای تلویزیون

 




لباسشویی: یکی از لوازم خانگی که مخصوص خوردن جوراب است.

 




فهرست خرید: لیستی که تهیه اش ساعت ها طول می کشد اما در فروشگاه به یاد می آورید که جا گذاشته اید.

 




مالیات: می گویند باید با لبخند پرداخت کرد، اما من امتحان کردم، نقد می خواستند.

 




فردا: یک تکنولوژی ساده برای رهایی از کارهای امروز.

 




طلاق: مرحله ای مابین ازدواج و مرگ

 




تجربه: نامی که آدم ها روی اشتباهات خود می گذارند.

 




پیری: وقتی آره یعنی نه، شاید یعنی حتما، جالبه یعنی خاطره و نوه آویزان از یخچال می شود.

 




روماتیسم: عشقولانه ترین بیماری کشف شده تاکنون

 




بیماری خوشخیم: یک بیماری که قرار نیست به این زودی ها از دستش خلاص بشوید.

 




پارادوکس: نسخه دو پزشک برای یک بیمار، نشانگر آن است.

 




پزشک: آدمی که با قرص هایش درد را از شما گرفته و با صورت حسابش، مرگ را به شما هدیه می دهد.

 




کمک های خارجی: انتقال پول از مردم فقیر در کشورهای ثروتمند به افراد ثروتمند در کشورهای فقیر.

 




آنتیک: وسیله ای که اجداد شما خریده اند و پدر و مادر شما خود را از شر
آنها خلاص کرده اند و حالا شما دوباره برای خرید آن، پول گزافی پیاده می
شوید.

 




مرگ: درمان دردها به طور ناگهانی و با کمترین مخارج

 




قبر: مکانی برای استراحت متوفی تا وقتی که سر و کله یک باستان شناس پیدا شود.

 




و غیره: علامتی که این مفهوم را می رساند؛ شما بیش از چیزی که واقعا می فهمید، می فهمید.

 




سیاست: هنر تقسیم کیک تولد، به گونه ای که هر کس احساس کند بزرگ ترین قطعه را صاحب شده است.

 




لوازم آرایشی: ابزاری که زن زیبا را زشت و زن زشت را زشت تر نشان می دهد.

 




صداقت: حالتی که شما پس از نوشیدن هفده دلستر لیمویی پشت سر هم دچارش می شوید

.